گناهی با عنوان مسخره کردن و توهین
نیکان


http://upload7.ir/images/06248273754853877191.gif

یکی از بحث‌هایی که دختر و پسر و کوچک و بزرگ به آن احتیاج داریم و همواره به آن مبتلا هستیم، مسخره کردن و توهین و نیش زدن و یک دستی و امثال آن است، که در بین همه‌ی قشرها وجود دارد.
ما مسخره کردن را ساده می‌گیریم در حالی که مثلاً چاقو کشیدن برایمان مسئله‌ی بسیار بزرگی است. در حالی که اگر چاقو به جسم می‌خورد، مسخره کردن همچون چاقویی است که به روح انسان می‌خورد. اگر کسی را مار بگزد، همه تعجب می‌کنند و ابرو بالا می‌اندازند در حالی که نیش زدن خود انسان از مار بدتر است. یا کشتن امر بسیار مهمی است در حالی که ما با زبان خود، ممکن است افراد را بکشیم. بنا بر این مسخره کردن خیلی مهم است.
موضوع بحثمان: خطر مسخره، گناه مسخره، موارد مسخره، همین طور انگیزه‌ی مسخره کردن و در آخر خاطرات.
- خطرات مسخره؛ مسخره یک گناه کلیدی است و مادر چندین گناه دیگر همچون اختلاف افکنی هم هست. چون دو رفیق وقتی همدیگر را مسخره کنند، رفاقتشان از بین خواهد رفت و وحدتشان تبدیل به کینه می‌شود. فرد با مسخره کردن عیب دیگری را به مردم نشان می‌دهد. مسخره کردن فرد پشت سر دیگری در حقیقت غیبت او هم هست. قرآن در مورد افراد مسخره کننده می‌فرماید: «لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ»(آل عمران/178) چون چند رقم عذاب در قرآن است: «مهین، شدید، الیم». گاهی عذاب دردناک است، مثل این که کسی سوزن به بدن دیگری فرو می‌کند. گاهی عذاب شدید است، مثل سیلی زدن محکم که اگر چه درد کمی داشته باشد ولی صدای زیادی دارد و شدید است، ولی عذاب مهین مثل ریختن لجن و کثافت روی سر کسی که موجب توهین و جسارت می‌شود. پس فرق است بین این سه عذاب و عذاب فردی که دیگری را مسخره می‌کند مهین است و شاید دلیلش همین باشد که او در دنیا به دیگران توهین می‌کرده است.
در میان زن‌ها مسخره کردن گاهی بیش‌تر است. و لذا قرآن بعد از این که به مردم می‌گوید که همدیگر را مسخره نکنند، می‌گوید: خانم‌ها شما هم همدیگر را مسخره نکنید. «لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى‏ أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ»(حجرات/11) گفتن «نِساءٌ» لزومی نداشت، چون قوم شامل زنان هم می‌شود. اما چون نیش زدن و مسخره کردن در بین زنان بیش‌تر است، نساء را به صورت خصوصی هم آورده است. مثل این که انسان همه‌ی بدنش را یک بار صابون بزند و دوباره فقط سرش را صابون بزند به این معناست که سر به صابون بیش‌تری احتیاج دارد. 
- با کسی که مسخره می‌کند چه کنیم؟
قرآن می‌فرماید: اگر کسی شما را مسخره می‌کند، رابطه‌تان را قطع کنید. ‌ای کاش کشورهای اسلامی به دنبال فتوای امام در مورد سلمان رشدی، یک حرکت اقتصادی انجام می‌دادند و تمام کشورهای اسلامی خرید و فروش اجناس انگلیسی را حرام می‌کردند و آن چنان کشور انگلیس سیلی می‌خورد که سلمان رشدی را تقدیم می‌کرد. ولی غیرت در همه یکسان نیست و در برخی بیش‌تر و در برخی کمتر است. قرآن می‌فرماید: «لا تَتَّخِذُوا الَّذینَ اتَّخَذُوا دینَکُمْ هُزُواً وَ لَعِباً»(مائده/57) یعنی با کسی که دین شما را به بازی و مسخره گرفته است باید برخورد انقلابی بکنید.
قرآن می‌فرماید: برای چه مسخره می‌کنید؟ «لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ»(حجرات/11) «تَلْمِزُوا» از <لمز> است که در آیه‌ی «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ»(همزه/1) «لُمَزَةٍ» هم آمده است. یعنی قرآن وقتی می‌خواهد بگوید دیگری را مسخره نکنید می‌گوید: خودتان را مسخره نکنید.
چون آدم، خودش را مسخره نمی‌کند، می‌خواهد بگوید: شما در واقع یکی هستید و اگر دیگری رامسخره کنید، گویی خودتان را مسخره کرده‌اید. و دلیل آن این است که اگر شما 16 درجه من را دوست داشته باشی و من شما را مسخره کنم، من را 10 درجه دوست خواهی داشت. من به خیال خودم شما را سبک کرده‌ام ولی در واقع محبوبیت خودم را نزد شما کم کرده‌ام. مثل این که اگر پدر به پسرش بگوید: محمد جان! خودش را نزد فرزندش بالا برده است ولی اگر به او توهین کند، ارزش و احترام خودش را نزد فرزندش پایین آورده است و برای همین است که قرآن می‌فرماید: خودتان را مسخره نکنید. این در مورد خطرات مسخره!
- موارد مسخره؛ موارد مسخره متفاوت است. یکی از موارد مسخره، مسخره‌ی خدا، مسخره‌ی دین و مکتب رهبر و انبیا، مؤمنین رزمندگان معاد، نماز و. . . که موارد مسخره بسیار است.
قرآن می‌فرماید: «یُخادِعُونَ اللَّهَ»(بقره/9) یعنی با خدا خدعه می‌کنند و به خدا کلک می‌زنند «قُلَْ بِاللَّهِ وَ آیاتِهِ وَ رَسُولِهِ کُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ»(توبه/65) آیا به خدا مسخره می‌کنید؟ حال مسخره کردن خدا چگونه است؟ داریم کسی که به زبان می‌گوید: خدایا مرا بیامرز، ولی هنوز نگفته همان گناه را انجام می‌دهد، خدا را مسخره می‌کند. مثل کسی هم که جارو می‌کند و هم آشغال می‌ریزد و یا بنایی که هم سفیدمی کند و هم زغال می‌کشد. یا موقع وضو گرفتن و عبادت اسراف هم می‌کند. ماشین خود را با آب تهران می‌شوید وگمان می‌کند «النَّظَافَةُ مِنَ الْإِیمَانِ»(طب‏النبی، ص‏21) ولی نمی‌داند «لا یُحِبُّ الْمُسْرِفینَ»(انعام/141) یعنی قرآن را که می‌گوید: خدا اسراف کاران را دوست ندارد رها کرده است و حدیث نظافت از نشانه‌های ایمان است را گرفته است.
یا در حمام سدر می‌زند و گمان می‌کند کار مستحب انجام می‌دهد، ولی جای سدر را نمی‌شوید و کسی روی آن راه می‌رود و زمین می‌خورد و او می‌خندد. و ما مستحب هایمان گناه است. در مسجد نشسته است و سیگار می‌کشد و <العفو> می‌گوید.
خود بنده خیلی از این غلط‌ها را انجام داده‌ام. برای رسیدن به سخنرانی چنان ماشین می‌رانیم که 20 نفر از رانندگی ما می‌ترسند در حالی که سخنرانی مستحب است و ترساندن مسلمان حرام است و در آخر شب هم حساب می‌کنیم که سخنرانی کرده‌ایم، در حالی که 20 نفر را ترسانده‌ایم و 150 گناه انجام داده‌ایم. در حالی که گمان می‌کنیم حزب اللهی هستیم. مثلاً برای نماز جماعت پتوی نو دولت را روی خاک می‌اندازد، روی خاک باید گونی پهن کرد و روی گونی پتو انداخت و یا مثلاً با کفش روی فرش یا موکت می‌رویم و گمان می‌کنیم شخصیت می‌آورد. من چندین جا کفش هایم را در آورده‌ام و به من خندیده‌اند که دهاتی هستم. البته دهاتی نیستم ولی افتخار می‌کنم دهاتی باشم. گویی با کفش آمدن تمدن و روشن فکری است.
آقا با دود آب گرم کن خود یک محله را خفه کرده که می‌خواهد غسل جمعه بکند یا جارو می‌کند ولی گرد و خاک وآشغال آن را جای دیگر یا در جوی می‌ریزد در حالی که جارو کردن مغازه مستحب است و ریختن آشغال در جوی حرام است و خدا می‌داند که شب که می‌خوابیم، چقدر گناه کرده‌ایم. امام رضا(ع) برای همین می‌فرماید: کسی که بازبان می‌گوید: خدایا مرا بیامرز ولی حرکتش فرقی نمی‌کند، خدا را مسخره کرده است.
البته مسخره‌ی خدا، مسخره‌ی آیات خدا و قوانین خدا است. مثل کسی که نزد پزشک می‌رود و نسخه می‌گیرد ولی عمل نمی‌کند. پس باید دقت داشته باشیم و معنای تقوا همین است.
اما مسخره‌ی مکتب و دین: قرآن می‌فرماید: «اتَّخَذْتُمْ آیاتِ اللَّهِ هُزُواً»(جاثیه/35) یعنی شما آیات خدا را به مسخره گرفته‌اید. قرآن در باره‌ی مردانی که طلاق می‌دهند و دوباره به زنان خود رجوع می‌کنند، از آن جایی که زن از آیات خداوند است می‌فرماید: «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً»(روم/21) پس این کار مسخره کردن آیات خداوند است.
دانشمندی می‌گفت: گیریم که انسان بر اثر تصادف به وجود آمده باشد و خدایی هم نباشد، ولی چگونه می‌شود که تصادف و اتفاق برای انسان همسر هم بوجود بیاورد؟
زمان شاه چادر و حجاب را مسخره می‌کردند و می‌گفتند چادر باعث می‌شود که از بچگی همچین سرش را پایین بگیرد و در نتیجه زنان از مردان همیشه مقداری کوتاه‌تر باشند، ولی پس چرا مرغ که چادر سرش نمی‌کند از خروس کوتاه‌تر است؟
تحلیل مادی گذاشتن روی برخی آیات خداوند؛ مثلاً نماز ورزش صبحگاهی است. این مسخره کردن نماز است. البته ممکن است رکوع و سجود نوعی ورزش باشد ولی خدا که نماز را برای ورزش قرار نداده است. کسی هم که پیاده مکه می‌رود در راه غذایش هضم می‌شود، اما خدا برای هضم غذا نگفته است مکه بروید.
کسی به دیگری گفت: انگشترت را به من بده تا وقتی آن را دیدم به یادت بیفتم. او گفت: به تو نمی‌دهم تا وقتی نیست یاد من بیفتی. دستورات اسلامی را لازم نیست که ما روی آن تحلیل مادی بگذاریم.
فلسفه بافی هم همین طور است! لازم نیست بگوییم خدا برای چه گفته است؟ بلکه همین که دستوری داده است، باید گوش بدهیم. مثل این که به ما گفتند بپر درون استخر، شیرجه می‌زنیم، هر چند پریدن در استخر هم لذت داشته باشد.
مثل این که الآن اگر رهبر کبیر انقلاب این جا باشد همه‌ی شما دوست دارید کنار ایشان بنشینید. اگر چه چای و شیرینی بدهند، یا اصلاً هم چیزی ندهند و هیچ خبری نباشد یا رفتن به حسینیه‌ی ارشاد هم همین طور است، اگر چه تزئینات مادی و فرش نداشته باشد چون خود امام و حسینیه رفتن برای دیدن ایشان لذت دارد. حرف زدن با خدا هم همین طور است.
مسخره‌ی رهبر:
«أَهذَا الَّذی بَعَثَ اللَّهُ رَسُولاً»(فرقان/41) با تعجب و تمسخر می‌پرسیدند. یعنی آیا این همان پیامبر و رسول خدا است؟ ! در صدراسلام کسانی که مسئول می‌شدند این قدر زندگی ساده‌ای داشتند که کسی باور نمی‌کرد. حتماً قصه سلمان را شنیده‌اید که وقتی استاندار شد با الاغ به منطقه‌ای رفت که استاندار شده بود. دید مردم مدائن راهپیمایی کرده‌اند و منتظر هستند برای استقبال از استاندارشان. سلمان هم با الاغ وقتی وارد شد از و پرسیدند از استاندار خبر نداری؟ او گفت: خودم هستم. آن‌ها با تعجب گفتند: سوار خر شدی؟
بگذریم از این که الآن در برخی نهادها و وزارت خانه‌های ما اگرسوار بنز قشنگ نباشی در را باز نمی‌کنند و مهم نیست چه کسی باشی، همین که سوار بنز باشی اجازه‌ی ورود می‌دهند و ما باید مواظب باشیم فرهنگ خوبی که بر ما حاکم شده است، عوض نشود.
مسخره‌ی مؤمنین:
قرآن می‌فرماید: «إِنَّ الَّذینَ أَجْرَمُوا کانُوا مِنَ الَّذینَ آمَنُوا یَضْحَکُونَ»(مطففین/29) یعنی کسانی که مجرم هستند، برنامه‌شان این است که به مؤمنین می‌خندند. <اجرموها به آمنواها> می‌خندند و مسخره می‌کنند و آیه در این خصوص بسیار است. کسی برای جبهه پول جمع می‌کرد و شخصی هم خرما برای کمک آورد و کسانی که ثروتمند بودند و پول آورده بودند، خندیدند وفوری یک آیه نازل شد که چرا خندیدید؟ خرمایی که او داده، قبول است ولی پول‌های شما قبول نیست.
مبلغ هنگفتی پول خدمت امام رضا آوردند. پیرزنی هم، 3 فلز پول داده بود. امام فرمود: آن مبلغ هنگفت را نمی‌خواهم و آن 3 فلز را بدهید. و ما نمی‌دانیم چه کاری مورد قبول است و خداوند هم گاهی عملی را که به چشم نمی‌آید می‌پذیرد و عملی را که به چشم می‌اید نمی‌پذیرد.
مثلاً می‌بینیم خدا بچه‌ای را که پدر یا مادر ندارد، خیلی دوست دارد و ما نمی‌دانیم چه کسی نزد خدا آبرو دارد؟ پس باید مراقب باشیم و مسخره نکنیم.
ابوذر به کسی گفت: مادر سیاه «یَا ابْنَ السَّوْدَاءِ»(الزهد، ص‏60)‌ای کسی که مادرت سیاه است. پیامبر فوری فرمود: چرا این حرف را زدی؟ و ابوذر گفت: اشتباه کردم و بعد ابوذر برای این که خودش را بشکند و دیگر از این اشتباهات نکند صورتش را بر خاک گذاشت و گفت: بر نمی‌دارم تا خدا من را ببخشد. و پیامبر او را بخشید و گفت: مواظب زبانت باش.
ما اگر در جلسه‌ای دعوت شویم و ما را کنار کوچکترها بنشانند ناراحت می‌شویم. گویی اگر 80 کیلو هستیم باید کنار 80 کیلویی‌ها بنشینیم در صورتی که نمی‌دانیم چه کسی بهتر و بزرگ‌تر است. بارها گفته‌ام که از سلمان پرسیدند ریش توبهتر است یا دم سگ؟ گفت: نمی‌دانم. هر کدام که از پل صراط عبور کند. شاید دم سگ گذشت و من نه. مواظب باشید اگر در کنار ما افرادی نابینا یا ناشنوا یا معلول و خمیده یا بی حافظه هست، کسی را دست نیندازیم.
گاهی افرادی را در جلسه دعوت می‌کند و می‌گویند مثل فلانی حرف بزن. یا مثل فلانی و. . . تا بخندیم. گاهی رزمندگان را مسخره می‌کنند. به کسی می‌گویند حالا خوب شد بچه هایت رفتند جبهه، مادر شهید شدی! ما که بچه هایم جبهه نرفتند و الآن هم خوش و چاق و چله هستند. قرآن در باره‌ی این‌ها می‌فرماید: «فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ»(توبه/81) برخی لذت می‌برند که به جبهه نرفته‌اند، سپس می‌فرماید: «فَلْیَضْحَکُوا قَلیلاً وَ لْیَبْکُوا کَثیراً»(توبه/82) یعنی کم بخندید و زیاد گریه کنید که دستتان از جبهه کوتاه ماند.
من چقدر از شوهر حضرت زینب لذت بردم. حضرت زینب شوهر خوبی داشت چون حضرت زینب به همراه خود، دو پسرش را هم به کربلا آورد و شهید شدند و پدرشان در مدینه برایشان جلسه‌ی فاتحه‌ای گرفت. درجلسه‌ی فاتحه کسی در گوش این پدر گفت: نباید به کربلا می‌فرستادیشان و در مدینه آن‌ها را زن می‌دادی و کار و کاسبی برایشان راه می‌انداختی. حالا خواهر امام حسین می‌خواست برود، می‌رفت. او هم گیوه را برداشت و دنبال او کرد واو را زد و فراری داد و گفت: من افتخار می‌کنم که فرزندم به یاری امام حسین رفته است.
مثلاً بسیجی‌ها را هم خیلی مسخره می‌کردند و می‌گفتند: «غَرَّ هؤُلاءِ دینُهُمْ»(انفال/49) من خودم در جایی نشستم گفتند: این بسیج که گروهی عوام هستند، از سادگی آن‌ها استفاده می‌کنید و آنها را به جبهه می‌فرستید و این‌ها افراد تحصیل کرده‌ای بودند. من هم گفتم خیلی به تحصیلات خود می‌بالید؟ این حرف‌ها را زمان پیامبر هم به کسانی که به جبهه می‌رفتند می‌گفتند که «غَرَّ هؤُلاءِ دینُهُمْ» یعنی با دین و اسم اسلام این‌ها را مغرور و شارژ می‌کنند و به جبهه می‌فرستند و این حرف ضد انقلاب‌های صدر اسلام بود و چیز تازه‌ای نیست.
باید این‌ها را تحقیر کرد. کسی به من گفت: من اگر قدرت داشته باشم تو را از تلویزیون بیرون می‌کنم. و من گفتم خوب کار مهمی نکرده‌ای، چون کار تو مثل یک مگس است که اگر دماغ من را بگزد و دماغ من باد کند دیگر به تلویزیون نخواهم آمد. این فرد خیلی حالش گرفته شد و رفت چون با آخوند نمی‌شود در افتاد. یعنی کل حرکت تو و زوری که بزنی کار یک جانور موذی است، مثل خرمگس، چون مگس عادی باد نمی‌کند. برای همین گاهی افراد را باید تحقیرکرد. گاهی هم سخنرانی کسی را که چرت و پرت می‌گوید باید بر هم زد.
گاهی معاد را مسخره می‌کردند؛
«مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمیمٌ»(یس/78) کسی استخوان پوسیده‌ای را خرد کرد و فوت کرد و این آیه را خواند: چه کسی این استخوان‌های پوسیده را زنده می‌کند؟ خداوند فرمود: به او بگو «قُلْ یُحْییهَا الَّذی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ»(یس/79) همان کسی که اول مرتبه تو را به وجود آورد باز هم ین کار را خواهد کرد.
ما از غذا هستیم و غذا از یک تک سلول است به اسم اسپرم و نطفه و. . . و سرانجام می‌شود انسان و این تک سلول از سیب زمینی و سبزی و کاهو و عدس و. . . است. یعنی مواد غذایی خاک فلان جا می‌شود عدس و خاک جای دیگر می‌شود سیب زمینی و. . . و ذرات خاک پخش شده می‌شوند غذا و سپس انسان. پس ما در اصل هم از ذرات خاک پخش شده هستیم. پس همان قدرتی که ما در این جا از ذرات خاک پخش شده جمع کرد آن جا هم این کار را خواهد کرد.
چرا کسی را مسخره می‌کنیم؟
قرآن در باره‌ی دلیل مسخره کردن چند آیه دارد؛
1 – اولین دلیل پول است، برخی چون پول دارند بی پول‌ها را مسخره می‌کنند «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ الَّذی جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ»(همزه/2-1)، چون مال جمع کرده است و پول دارد نیش می‌زند.
2 - گاهی علم، قرآن می‌فرماید: «فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ»(غافر/83) سواد دارد و بی سواد را مسخره می‌کند که تو که سواد نداری حرف نزن و فقط خودش دو کلمه درس خوانده است. پس آقازاده‌ها و دخترخانم‌ها، پیرزن‌های بی سواد را مسخره نکنند، چون اگر چه بی سوادهستند ولی فرهنگ بالایی دارند و یا فکر بلندی دارند.
مثلاً کسی چندین سال پیش در کویر در حالی که سواد نداشته است وقف کرده که فلان قنات که من کنده‌ام آبش برود در فلان آب انبار و قرن‌ها مردم از آبی نوشیدند و تغذیه کردند و گوشت و پوستشان ساخته شد که صاحب آن سواد هم نداشته است. برای همین ممکن است یک بی سواد به خاطر فکر بلند در تمام خیرات و برکات نسل‌ها و عصرهاشریک باشد و یک انسان با سواد جز باد دماغ چیزی نداشته باشد، پس مسخره نکنیم.
3 - گاهی به خاطر قدرت است.
4 - شکل یعنی خوشگل، زشت را مسخره می‌کند، چون خودش زیباست.
5 - گاهی کینه و بغض است؛ مثلاً کسی خطش خوب است واو می‌گوید: چرا کفش هایت پاره است، چون نمی‌تواند خط خوب او را تحمل کند.
6 - گاهی به خاطر تفریح و گاهی هم به خاطر حسادت است. «وَ مِنْهُمْ مَنْ یَلْمِزُکَ فِی الصَّدَقاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا وَ إِنْ لَمْ یُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ یَسْخَطُونَ»(یوسف/58) به رسول الله می‌گفتند: پول‌ها را ول خرجی می‌کنی ولی خدا در قرآن می‌فرماید: اگر پولی در دستان او بگذاری دیگر حرفی نمی‌زند. مثلاً می‌گوید: تبعیض است ولی اگر چیزی به او بدهی می‌گوید: خدا سایه‌ی جمهوری اسلامی را از سر ما کم نکند. برای همین قرآن می‌فرماید: خیلی از این‌هایی که نیش می‌زنند کمبود دارند «فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا» یعنی اگر چیزی به آن‌ها بدهی راضی می‌شوند.
خدا همه‌ی ما را حفظ کند و مواظب باشیم کسی را مسخره نکنیم. گناه مسخره به قدری است که خدا به پیامبر می‌فرماید: ‌ای رسول خدا اگر هفتاد بار بگویی خدایا او را بیامرز(یعنی کسی که کسی را مسخره کرده است پیامبر برایش هفتاد بر طلب استغفار کند) باز هم خدا می‌گوید: او را نخواهم بخشید. هر جنایت کاری را خواهم بخشید اگر تو دعا کنی ولی کسی را که دیگری را مسخره کرده است او را نخواهم بخشید و دعای پیامبر را هم مستجاب نخواهم کرد.
پس خدایا، خودت ما را حفظ کن تا مرتکب این گناه نشویم.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان نیکان و آدرس ataataee.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: